اجتماعی

درد دل دختر دانشجوی مقطع دکترا در ایران که به شغل شریف پایان نامه نویسی روی آورده

media.news.imagealternatetextformat.details


زمانی که درباره قانون بحث می‌کنیم، باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که حکومت ایران نیز در برابر ملت وظایفی دارد

 

رادیو نشاط استرالیا 

شما هم صدایشان را در میدان انقلاب ایران شاید شنیده‌اید؟ صدای همان «دادزن‌ها»ی معروف که همیشه یک تراکت در دست دارند و فریاد می‌زنند: «پایان‌نامه، پروپوزال، مقالات آی اس آی». آنها اغلب شما را به انتهای پاساژها یا دفترهای مخصوص هدایت می‌کنند تا با پرداخت یک مبلغ چند میلیون تومانی پایان‌نامه مورد نظرتان را سفارش دهید.

آنها نه صنف مشخصی دارند و نه اینکه در دفاتر قانونی فعالیت می‌کنند که بشود به راحتی از کارشان سر درآورد؛ هر چند که هیچ کار عجیبی هم نمی‌کنند و فعالیتشان کاملا علمی است!

«پایان‌نامه» قرار است نتیجه حداقل ۱۸ سال درس‌خواندن ما باشد.

ما باید در قالب یک پژوهش جامع از مرتبه علمی‌مان دفاع کنیم تا آنچه را آموخته‌ایم، نشر و توسعه دهیم اما خیلی از ما ترجیح می‌دهیم پایان‌نامه‌ بخریم و از پژوهشی که شخص دیگری برایمان انجام داده است، مقابل هیئت داوران دفاع کنیم. شاید تنبلی می‌کنیم و حوصله‌اش را نداریم. شاید هم خیلی سرمان شلوغ است و اصلا وقتش را نداریم. به هر حال ترجیح می‌دهیم با یک پایان‌نامه دو سه میلیونی که خیلی هم ربطی به ما ندارد، مدرکمان را قاب کنیم و به دیوار بزنیم.

راجع‌ به خرید و فروش پایان‌نامه در ایران خیلی گفته شده و شنیده‌ایم. خیلی‌ها از این موضوع به عنوان از بین رفتن حیثیت علمی ایران یاد می‌کنند و وزارت علوم هم بارها اعلام کرده است که در این زمینه برخورد جدی خواهد کرد. اما ما که پایان‌نامه را می‌خریم، یک طرف ماجرا هستیم و آنها که پایان‌نامه می‌نویسند، سوی دیگر ماجرا ...

 

مریم یک «پایان‌نامه‌نویس» است؛ یک دختر جوان ۳۰ ساله که چیزی نمانده مدرک دکتری‌اش را در یکی از شاخه‌های علوم اجتماعی از دانشگاه آزاد دریافت کند:

او می گوید...حدودا دو سال و نیم است که پایان‌نامه می‌نویسم. البته نمی‌شود به این کار به چشم شغل نگاه کرد. این یک کار خیلی فصلی است و حتی ممکن است که طی یک سال شما فقط روی یک پایان‌نامه کار کنید. واقعا این شغلی نیست که بشود با آن امرار معاش کرد اما با توجه به وضعیت اشتغال در ایران ، شاید طبیعی باشد که افراد به این شغل‌ها روی بیاورند.

البته مریم مدعی است که پایان‌نامه‌نویسی شغلی نیست که فقط دانشجویان به آن روی آورده باشند: «من استاد دانشگاهی را می‌شناسم که با دفتر فنی نزدیک دانشگاه تبانی می‌کند که خودش امور پایان‌نامه‌ها را دست بگیرد. چیز عجیبی هم نیست؛ وقتی یک استاد دانشگاه که اتفاقا هیئت علمی هم هست، درآمدی حدود سه میلیون تومان دارد به این شغل روی بیاورد و کسب درآمد کند.»

او از دیدگاه مردم عادی نسبت به این شغل هم حرف می‌زند: «دید عوام این است که پایان‌نامه‌نویس‌ها در میدان انقلاب یا در یک زیرزمین نشسته‌اند و کار می‌کنند. حتی فکر می‌کنم تا حدی چهره منفوری برای ما قائل می‌شوند اما در محیط دانشگاه و به‌ویژه در میان دانشجویان مقطع دکترا پایان‌نامه‌نویسی یک افتخار است و هر وقت بحث علمی می‌شود ما با افتخار می‌گوییم که روی این موضوع علمی کار کردیم و پایان‌نامه نوشتیم. این یک توانمندی است. در دانشگاه این موضوع کاملا جا افتاده است و معتقدیم که ما مشاور پایان‌نامه هستیم و به دانشجویان مشاوره می‌دهیم.»

با این حال پایان‌نامه‌نویسی هیچ‌گاه در کشور ما یک شغل رسمی و قانونی محسوب نمی‌شود. وقتی در این‌باره‌ با مریم صحبت می‌شود، می‌گوید:

«زمانی که درباره قانون بحث می‌کنیم، باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که حکومت ایران نیز در برابر ملت وظایفی دارد که در قانون اساسی ذکر شده است. ملت هم در مقابل حکومت وظایف و تعهداتی دارد اما چند درصد از تعهدات عملی شده‌اند؟

فکری به حال بیکاری دانشجویان دکتری کرده‌اند؟ اگر فکری کرده‌اند، خب من باید به خاطر کارم پاسخگو باشم.

شما حتما می‌دانید که چندین خلاء حول یک آدم تحصیل‌کرده وجود دارد. اگر شما عوامل مختلف را کنار هم قرار دهید، می‌بینید که کار ما بسیار شرافت‌مندانه است.

اصلا باید به ما پایان‌نامه‌نویس‌ها مدال هم بدهند!»

 

او در میان گپ و گفتمان از کوره در می‌رود: «من فکر می‌کنم آنچه که باید به عنوان یک موضوع حساس مورد مطالعه قرار بگیرد، موضوع فقر و سن روسپی‌گری است که به ۱۳ سال رسیده است. اگر  می‌خواهید، واقعیت‌های اجتماعی را تحلیل کنید باید به معضلاتی از این دست بپردازید.»

 

مریم خاطره‌های بد  هم از چند دانشجو که برایشان پایان‌نامه نوشته است، دارد: «یکی از مشکلات ما این است که دانشجویان سرمان را کلاه می‌گذارند. مثلا سه فصل از کار پایان‌نامه‌شان را که انجام می‌دهیم تا به استادشان نشان دهند، دیگر پیدایشان نمی‌شود و می‌گویند پایان‌نامه بد بود و استاد راهنما کارمان را قبول نکرد. بعد کلی با ما دعوا می‌کنند و پولمان را نمی‌دهند؛ در صورتی که خیلی‌هایشان دروغ می‌گویند.»

این دختر جوان، «پایان‌نامه‌نویسی» را برای وجهه علمی‌اش مثبت ارزیابی می‌کند: «من از این پایان‌نامه‌ها در راستای نگارش مقالات علمی خودم هم استفاده می‌کنم. چون اساسا دانشجویی که پایان‌نامه‌اش را به کس دیگری می‌سپارد، قطعا یک آدم علمی نیست و دنبال این مسائل نخواهد بود. من در واقع با این کار، بانک مطالبم را پربار و در زمان مناسب از آنها استفاده می‌کنم.»

از مریم سوال شد که آیا از این همه هزینه‌کردن در دانشگاه آزاد ایران و پیش رفتن تا مقطع دکتری بدون به بار نشستن زحماتش احساس خسران می‌کند؟

پاسخ می‌دهد: «احساس خسران نمی‌کنم اما باید بگویم که دانشجویان مقطع دکتری به پوچی می‌رسند. دانشجوی دکتری علاقه‌مند به پژوهش است. دلش می‌خواهد طرح پژوهشی بگیرد اما کسی حمایت نمی‌کند. وقتی می‌خواهیم وارد بازار کار شویم انقدر کارهای دفتری ساده به آدم پیشنهاد می‌دهند که برای انجام آنها اصلا نیازی به تحصیلات نیست. در آخر وقتی هم که می‌آییم کار پژوهشی از نوع پایان‌نامه نویسی انجام دهیم، از جهت دیگری کارمان را محکوم می‌کنند.»

 

خبرگزاری ایسنا - سهیلا صدیقی

نظر خود را ارسال نمایید